سوال : ازدواج موقت  و دائم بدون اذن پدر و بدون مهریه چه حکمی دارد ؟

 

آیت الله خامنه ای :‌بنابراحتیاط واجب در ازدواج با دختر باکره اجازه پدر یا جدّ پدرى او لازم است و بدون آن بنابراحتیاط عقد صحیح ‏نیست و اگر بدون اذن پدر ازدواج صورت گیرد، احتیاط واجب آن است که یا از پدر اجازه گرفته شود و یا اینکه اگر ازدواج دائم بوده، احتیاط آن است که با اجراى صیغه طلاق از یکدیگر جدا شوید.

ضمناً توجه داشته باشید عقد دائم بدون مهریه گرچه صحیح است ولی اگر دخولی صورت نگیرد زن استحقاق مهریه ندارد مگر آنکه طلاق محقق شود و اگر دخولی صورت گیر مهرالمثل را مستحق است.

 

آیت الله فاضل لنکرانی :‌ هرچند درازدواج دختر باکره به احتیاط  واجب اذن پدرشرط است اما اگر بدون اذن پدر عقد را صحیح خوانده اید عقد شما صحیح است. اگر صیغه عقد دائم را خوانده اید و درست خوانده باشید هرچند مهریه معین نشده باشد، عقد شما صحیح است و زن وشوهر دائمی شده است ؛ لیکن مهریه شما تبدیل به مهر المثل می شود و مهریه دختران هم سن و هم سال  شما برشوهر شما واجب می شود که باید بدهد.

اگر بخواهید این عقد را باطل کنید باید شوهر شما کسی را که صیغه طلاق را می خواند وکیل بگیرد تا درحضور دو شاهد عادل درایامی که درعادت ماهیانه نباشید  صیغه طلاق را بخواند.

 آیت الله مکارم شیرازی :‌   در مورد دختری که بدون اذن پدر عقد بسته، در صورت امکان به شکلی رضایت پدر را جلب کند، در غیر این صورت عقد آنها اشکال دارد، و احتیاط واجب آن است که پسر باقیمانده مدت را ببخشد، و از همدیگر جدا شوند واگر عقد دائم بوده او را طلاق دهد.

 آیت الله سیستانی :‌بدون اذن پدر عقد باطل است.

 آیت الله وحید خراسانی: بنابر احتیاط واجب باید پسر شما را طلاق دهد و می تواند برای این از شخصی که آگاه است بخواهد که شما را از طرف او طلاق دهد و باید طلاق صحیح را با تمام شرائط آن جاری گردد.

زن باید در وقت طلاق از خون حیض و نفاس پاک باشد ، و شوهرش در آن پاکى با او نزدیکى نکرده باشد ، و تفصیل این دو شرط در مسائل آینده خواهد آمد.

طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است:

(اوّل) آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد.

(دوم) معلوم باشد آبستن است ، و اگر معلوم نباشد و شوهر در حال حیض طلاقش بدهد ، بعد بفهمد آبستن بوده ، احتیاط واجب آن است که دوباره او را طلاق دهد.

(سوم) مرد به واسطه غایب بودن یا مانند آن نتواند بفهمد که زن از خون حیض و نفاس پاک است یا نه.

طلاق باید به صیغه عربى صحیح ، و به کلمه «طالق» خوانده شود ، و دو مرد عادل آن را بشنوند ، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد ، باید بگوید: «زَوْجَتِی فاطِمَةُ طالِق» یعنى زن من فاطمه رها است ، و اگر دیگرى را وکیل کند ، آن وکیل باید بگوید: «زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق» و در صورتى که زن معیّن باشد ذکر نام او لازم نیست.